• وبلاگ : خدا، يه كاري كن ...
  • يادداشت : خدا بيا پايين ... اينا هم رو كشتن ...
  • نظرات : 11 خصوصي ، 14 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    تو هم خود نمره ي بيستي .. باور كن نمره ي هييييژژده كه نيستي.

    اي آسمان زيبا امشب دلم گرفته

    از هاي و هوي دنيا امشب دلم گرفته

    يک سينه غزق مستي دارد هواي باران

    از اين خراب رسوا امشب دلم گرفته

    امشب خيال دارم تا صبح گريه کنم (قافيه بي قافيه بهزاد جون)

    شرمنده ام خدايا امشب دلم گرفته

    خون دل شکسته بر ديدگان تشنه

    بايد شود هويدا امشب دلم گرفته

    + YAS 

    عاشقتم برادر:::ياس:::

    ساده بودم ساده پاک مثل کف دست

    من چه ميدانستم ساده بودن سخت است

    به تو دل خوش کردم به تو عاشق بودم

    شدم آيينه تو صاف و صادق بودم

    تو به من مي گفتي ساده بودن زيباست

    عشق مثل خود تو ساده مثل خودماست

    عشق ساده نبود... عاشقي ساده نبود...

    همسفر اهل سفر راهي جاده نبود

    دوست دارم از تو بنويسم ،

    دوست دارم به تو بگويم که چقدر دوستت دارم.

    مثل حس بازي در کوچه پس کوچه هاي کودکي ،

    مثل حس نياز در سجاده ام.

    ببخش که احساساتم مچاله شده ، شايد صدايم را نشنوي .

    پس مي نگارم تا بداني به اندازه دعاهاي شبانه ام دوستت دارم

    سلام

    اي بابا

    انگار متاسف بودناي ما هنوز نتونسته کمکي به کسي بکنه...

    شاد باشي داش بهزاد

    فعلا

    سلام گل لاله گل شقايق ممنونم تو بيا اسفراين اگه ممكنه وبلاگ اسفراين رو هم تو لينك تون بذاريد با نام سامانه اينترنتي اسفراين

    بهزاد جون زندگي مثل پيانو است ، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها . اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي

    تا چند کني قصه سکندر و دارا را؟

    ده روزه عمر اين همه افسانه ندارد.

    اي دل چو زمانه مي کند غمناکت

    ناگه برود زتن روان پاکت

    بر سبزه نشين و خوش بزي روزي چند

    زان پيش که سبزه بردمد از خاکت

    چون بلبل مست راه در بستان يافت

    روي گل و جام باده را خندان يافت

    آمد به زبان حال در گوشم گفت

    درياب که عمر رفته را نتوان يافت

    به نام خدا

    خدايا من شاکي‌ام

    من شکايت دارم، از خودم از نفسم، از قلبم ، از شيطون، از چشمام، من از همه شاکي‌ام

    من از نفسم شکايت دارم، از اين موجودي که همش به من دستور مي‌ده سراغ بدي‌ها برم، وقتي مي‌خواد خطا کنه از همه سبقت مي‌گيره، همه‌ي حرصش به گناهه، دائم کاري مي‌کنه تو رو ناراحت کنه، اي خدااااا اين نفس من به جاده‌ي هلاکت کشونده، کاري کرده من پيش تو بي ارزش و خوار از بين برم، مريضي‌هاي فراوون، آرزوهاي بلند، با کمي سختي صداي ناله‌ي اين نفس به شکايت بلند مي‌شه و کمي که روزگارش خوش مي‌شه ديگه به کسي محل نمي‌ذاره، ميلش دنبال بازي و حواس‌پرتيه، سرشار از اشتباه و ندانم کاري، براي گناه کردن عجله داره ولي به توبه کردن که مي‌رسه امروز و فردا مي‌کنه.

    خدايا من شاکي‌ام از اين دشمني گمراهم مي‌کنه و از اين شيطوني که از راه به درم مي‌کنه، سينه‌مو با وسوسه پرکرده و قلبمو با وهم و خيالات احاطه کرده، من از اين شيطون شکايت دارم که دنيا رو به چشمم قشنگ نشون ميده و فقط موقع هواپرستي منو کمک مي‌کنه، وقتي‌ام که مي‌خوام يه کار خوبي بکنم که اطاعت تو باشه بين من و اون کار خوب فاصله مي‌اندازه.

    خدايا ... من از اين قلبي که مثل سنگ سفت شده شکايت دارم، از اين قلبي که دائم با وسوسه اين ور و اون ور مي‌شه، از اين قلب زنگ زده و قفل شده.

    خدايا من از چشمام‌ هم شاکي‌ام، اين چشايي که ديگه از تو نمي‌ترسن، مثل دو تا چشمه خشک شدن و نمي‌تونن گريه کنن، دو تا چشمي که دائم دنبال چريدنن.

    خدايا من ديگه نيرو ندارم ديگه توانايي جنگيدن با اينارو ندارم، مگه تو ياري کني.

    خدايا اگه تو منو نگه نداري من از دست بدبختي‌هاي دنيا هيچ راه نجاتي ندارم.



    خدايا تو رو به حکمت بلندت و به خواسته‌ت که نافذه قسم مي‌دم کاري کني من فقط جايي باشم که احسان تو اون‌جاست، خدايا منو هدف فتنه‌ها قرار نده، خدايا کمکم کن تا بر دشمن غلبه کنم. روي رسوايي‌ها و عيب‌هام پرده بکش، از بلاها نگهم دار و از گناه حفظم کن. خدايا تو رو به رأفت و رحمتت قسم

    با تشكر و سپاسگذاري فراوان

    و من الله التوفيق

    خنگلي ايرادت همينه ديگه .. لابد همه چيزو همينجوري متوجه ميشي ... يه بار ديگه دقيق اون متن رو بخون يا حداقل از هش نفر كه سرشون ميشه (مثل من D:) سوال كن تا ببيني اصلش چيه ..

    بالام جان همه جا توي همه ي كتابا هم اومده كه وقتي جهان رو سراسر كفر و ظلم و از اين چيزا بگيره ... اون موقع ترميناتور مياد (البته همون منجي - خارجي به منجي ميگن ترميناتور) هيچ جا ننوشته كه وقتي منجي مياد كه صلح شده باشه .. اما نوشتن وقتي منجي مياد بعد از اينكه اصلاحاتش رو انجام داد اونوقت جهان صلح و ارامش و از اينچيزا ميشه .. مگه اين ايه رو نشنيدي كه هي ميگن .. و نريد ان نمن علي الذين استضعفو في الارض .. بالام جان ..

    سلام مهندس .

    خوبي

    اينو واقعا توي كتاب دينيت نوشته؟

    تو كتاب دينيم خوندم ، امام مهدي وقتي مياد كه دنيا خوب شده باشه !!!

    مطمئني همين بود يا كل متن معنيش همين بود؟

    پاسخ

    سلام ، کل معنيش همين بود اقاي عزيز !!!!!!!!!!!!!