سلام به تمامی دوستان عزیز
دهه فجر بر همگان مبارک باشه
عزاداری های حسینی که کردید قبول درگاه حق باشن
احتمالا الان که عنوان موضوع را خواندید پیش خود گفتید : بازم از اون بحث های چرت و پرت خودش را میخواد بگه . اما نه این دفعه فرق فوکوله
چون بلد نیستم قشنگ حرف بزنم با یک داستان و بیشتر یک خاطره براتون میگم
همتون میدونید که هر سال جشنواره های مختلفی در سطح کشور برگزار میشود یکی از اون جشنواره ها جشنواره کودک و نوجوان است که هر سال در اصفهان برگزار میشه و بزرگان 30نمای ایران را به اصفهان میاره
هیچ وقت این کار را نمیکردم با اینکه علاقه زیادی به 30نما داشتم اما هیچ وقت انجام نداده بودم . منظورم رفتن به جشنواره با اینکه میتونستم خیلی راحت برم اما به ذهنم نمیرسید تا پارسال
زنگ زدم یکی از 30نماهای اصفهان که ببینم برنامه روی پردش چیه ؟ . بهم گفت : الان جشنواره است و 30نماها طبق برنامه ای که بهشون دادن هر سانس یک فیلم را اکران میکنن . بهش گفتم : برنامه هر 30نمارا باید از خود اون 30نما گرفت ؟ گفت : آره و ...
رفتم دمه دکه بلیط فروشی یکی از 30نماها . گفتم : برنامه جشنواره را میخوام . دیدم یک برگه بهم داد بزرگ . درست که دیدمش دیدیم هر 30نما با برنامش و روزش و سانسش نوشته
بعد یک دفعه چشمم خورد به نام فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا . دیدم زده ساعت فلان سینما فلان . صبر نکردم و همون موقع به دوستم که خیلی با هم 30نما میرفتیم زنگ زدم و گفتم : پایه هستی امشب بریم 30نما فلان فیلم دیشب... ببینیم . گفت بریم
یک مقدار از خونه دیر اومدیم بیرون و وقتی رسیدیم به باجه بلیط فروشی 30نما بهمون گفتن : بلیط تموم شده . خیلی خرد تو حالمون . بعد سریع گفتیم : بریم اون 30نما پایین تره که حداقل رفته باشیم یک فیلم دیده باشیم ( خوبی 30نماهای اصفهان این است که همشون بهم نزدیکن ) . رفتیم دمه اون یکی 30نما . نه خبر داشتیم فیلمش چی است و نمیدونستیم بلیط گیرمون میاد یا نه ؟ . اومدیم دمه 30نما دیدیم یا خدا چقدر صف ش طولانی . اما خدا خواست و آقای ( مانی جون شما میشناسیش ) را دیدیم . و دست روبوسی و سلام و علیک . دیدیم داره میره تو 30نما . ما هم پشتش رفتیم تو 30نما اونم مجانی ( عجب حالی داد ) . فیلمی که دیدیم اسمش بید : چای نت ( یک اسم دیگه هم داشت ) . فیلمش بد نبود و سرشناس ترین بازیگرش خانم بهاره رهنما بودن . فیلم را نشستیم دیدیم و کلی کیف کردیم . آخرشم که کارگردان اومد و دربارش حرف زد و ...
اومدم خونه تو برنامه دیدم فیلم فردا شب 30نما قدس فیلم اسپاگتی در 8 دقیقه است . بازم تلفن به رفیقم که بریم گفت : بریم . سانسش بود 8 تا 10 . اما خدا این دفعه نخواست . رفتیم دمه در 30نما دیدیم خیلی شلوغ است . یعنی باجه بلیط فروشی که هیچی اطرافشم پر آدم است که ما نتوستیم حتی وارده محطوطه حصار کشیده شده بشیم . موندیم پشت درهای بسته . اونجا یک خبرنگار جوان داشت عکس میگرفت از جمعیت که مسءولین بهش لطف کردن و از باغچه حولش دادن پایین و گفتن : تو خبرنگار نیستی . اینم تو روشون وایساد تا جایی که کار به دعوا کشید و پلیس اومد و پسره را انداخت تو ماشین . اما بعدش بعد خورد تو پوز اون یارو که بهش گیر داده بود . آخه کارت خبرنگاریش را در آورد و ... . اونجا یکی از دوستان قدیمیم را دیدم که به همراه خانواده اومده بود . اونام کاری نتونسته بودن بکنن . ساعت شد 9 همه یا رفته بودن تو خوده 30نما یا همه نا امید شده بودن رفته بودن . به جز یک سری . دیدیم ساعت 9:30 شد و اون دوستمون به همراه خانوادش داره میره و به ما هم گفت بیایین اما ما معذب بودیم . به خاطر همین وایسادیم ببینیم میشه رفت تو یا نه . با اینکه ساعت شده بود 9:45 . دیگه درهای ورودی را بستند و دیگر کسی نبود به جز یک سری که اونام نصفی از رفیقاشون تو بودن اینا بیرون گیر افتاده بودن . هرچی به یارو التماس میکردن میگفت نمیشه . آخه جا نیست . بالاخره سرتون را درد نیارم اونا رفتن تو من موندم با رفیقم که ما هم یارو دلش سوخت فرستادمون تو . حالا رفتیم تو و ساعت 10 . یعنی آخر فیلم . اما این دفعه خدا خواست و فهمیدیم فیلم را اولش را که گزاشتن فیلم خراب شده و تا اومده درست بشه ساعت شده بود 10 یعنی همون موقع که ما رفتیم . وقتی ما وارد شدیم تازه شروع شده بود . اما حالا کجا بشینیم . جا برای نشستن اصلا نبودیم . رفتیم بالکن . اونجام جا نبود مجبور شدیم روی سکوها بشینیم . روی سکوهای ورودی . یک چیز جالب اینکه یک سری اونجا بودن که من ... وای ... 2 ، 3 بار وسط فیلم به خاطر اینکه ببینمشون رفتم بیرون اما هیچ وقت تنها نبودن با یکی دیگه بود ( ن = ادای احترام ) . خلاصه فیلم را دیدیم . فیلم که تموم شد از کارگردان ( رامبد جوان ) و بازیگرش دعوت کردن که به روی سن بیان . روی سن که اومدن شروع کردن حرف زدن . هر سانس هم یک دستگاه دی وی دی جایزه میدادن . رامبد جوان این سوال را پرسید که چرا : اسم فیلم اسپاگتی در 8 دقیقه است ؟ . خیلی جواب دادن اما وسط جواب دادن یک نفر بود که آقای جوان ... بی خیال
ساعت حالا 12 شب است و اومدیم بیرون و همش دارم از آلما اسکویی ( یکی از بازیگران فیلم که سن کمی داره ) عکس میگیرم . من با گوشی دوستم با دوربین . اما متاسفانه بعدا عکسها از روی هارد کامپیوترم پاک شدن . حالا منتظر یک چیزی هستیم که باش برگردیم . خیلی ریسک بزرگی بود . یک ماشین پیکان جلومون وایساد ما هم مجبور بودیم سوار شیم . اما خدارا شکر اتفاقی نیوفتاد و ساعت 12:45 رسیدیم خونه و ...
حالا این همه فک زدم برای چی ؟ برای اینکه از امروز ( 5شنبه مورخ 12 بهمن سال 85 ) 25 جشنواره فیلم فجر در تهران افتتاح میشه ( انگاری شیراز هم است ) . خیلی دوست داشتم من تهران بودم و هر شب میرفتم فیلم هارا میدیدم از جمله : سنتوری ( داریوش مهرجویی ) . روز سوم ( محمد حسین لطفی ) . پارک وی ( فریدون جیرانی ) . اتوبوس شب ( کیومرث پوراحمد ) . اخراجی ها ( مسعود ده نمکی ) . خون بازی ( پوران درخشنده ) . و...
هیچ وقت این آرزوم نبود تا امسال که دیگه خیلی علاقه شدیدی به 30نما پیدا کردم
خدایا خودت کمکم کن سال دیگه بتونم برم 26 جشنواره فیلم فجر
آخه خیلی دوست دارم برم اما حیف که مدرسه ...
این اطلاعات من است که بهتون میگم ( شاید اشتباه باشه )
25 تا فیلم در بخش مسابقه شرکت میکنند که شاید 5 فیلمش خارجی باشه و باقی ایرانی
افتتاحیه 12 بهمن و اختتامیه 22 بهمن
خوشا به حال کسانی که میتونن برن جشنواره
من اگه مدرسه نداشتم از اصفهان میرفتم تهران و میرفتم فیلم ها را میدیدم
اما افسوس...
هرکی رفت جای من را خالی کنه
چون زیاد حضور ذهن ندارم که چه فیلم هایی در جشنواره حضور دارن و چه کسانی احتمال میره جایزه بگیرن چیزی نمیگم فقط میگم بزرگترین شانس را فیلم