• وبلاگ : خدا، يه كاري كن ...
  • يادداشت : شكستمش ، خود ترك برداشتم ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ببين بهزاد جون اول از همه اينو بهت بگم: اگه به قول خودت از قصد دلش رو نشكستي پس اصلا فكر نكن بخاطر اون داري مجازات ميشي يا چه ميدونم بخاطر اون داري گوشمالي ميشي. نه اصلا اينطوري نيست خدا خودش بارها و بارها گفته كه تا از قصد كاري رو انجام نديد گوشمالي نميشيد . خيالت تخت

    احتمالا اون دوبارهم كه فكر ميكني تاوان دادي ربطي به اين جريان نداشته يا لااقل اونقدري كه خودت فكر ميكني نبوده.

    ولي فراموش نكن ماها صلاح و مصلحت خودمون رو نميدونيم. مثلا همين تو. الان داري از خدا - حتي بعضيوقتا يه كم تند - ميخواي كه همه چيز رو درست كنه ولي نميدوني شايد اگه همه چيز درست بشه اتفاق بدتري بيفته كه اصلا خوشايند تو نيست. ما بايد دعا بكنيم و درخواستهامون رو از خدا بخوايم اما نبايد در گرفتن و اجابت شدنش عجله داشته باشيم و توقع زيادي داشته باشيم. مطمئن باش خدا خيلي مهربون و هميشه خوشحالي ما رو ميخواد اما خوشحالي كه واقعا باعث خوشحالي بشه نه اينكه باعث لبخند زودگذر بشه. خلاصه سعي كن اونجوري كه خدا دوست داره دعا كني و كارهات رو هم همونطوري كه خودش گفته انجام بدي تا دعاهات سريعتر اجابت بشه. فكر كن الان جاي تو و خدا عوض بشه

    بعدش خدا از تو درخواست داشته باشه و ...

    پاسخ

    از قصد نبود ... تو که جريان را ميدوني ! ... شايدهم دلش را نشکستم ، فقط از خودم روندمش ! ... راست ميگي ، ماها صلاح خودمون را نميدونيم ، به قول خودت اگه همه چيز خوب بشه اتفاق بدتري ميوفته ، چون انوقت خيلي هامون (( خدا را بنده نيسم !!! )) ... در گرفتنش عجله زيادي ندارم ، اما به خود خدا قسم خيلي شب ها بخاطر اين کارم گريه ميکنم ... منم دوست دارم خوشحاليم زود گذر نباشه و شايد اين اتفاقات براي يه شادي طولاني است ... من خيلي سعي ميکنم کارهام رو کارهاي خدا باشه ، کمک کردن ، چشم پوشي از خيلي چيزها ، اما ... اگه قرار بود من جاي خدا باشم اونقوت (( بنده را خدا نبودم !!! )) ...