بهم گفتن فوت کردی ...
باورم نشد ...
گفتم باز به شعرُ غزل ! دیگه !
اما ...
داشتم میرفتم مدرسه ...
از سر کوچه ، ته کوچه پیدا بود !
ته کوچه میشه لبِ خیابون ! دمِ مَجِّد ( مسجد ) ...
دیدم یه تفتِ ...
به تفتم یه عکسِ ...
عکسِ یه نفره !
تو عکس کت و کرواتش و اون موهای سفیدش معلومه !
اومدم جلو ، دیدم ...
دیدم عکس مربوط به ...
تو است ...
گفتم ... .
صفحه اول روزنامه را دیدم ، دیدم چیزی از فوتت ننوشته ...
روزنامه فردا را دیدم ، دیدم تو بخش هنریش چیزی ازت ننوشته ...
اما اون گوشه خیلی کوچیک نوشته :
رضا ارحام صدر در گذشت ...
تو دلم فحش دادم !!!
زمان بازیگری تو به عمر من قد نمیده ، فقط ...
بعد وارد شدن ماهواره یه سری از فیلمهات را دیدم ، همین .
اما یه چند سال پیش اون مستندت را دیده بودم ، و یه جورایی دوست داشتم ، اما نه خیلی !
خوب آخِ ... نمیدونم چرا .
از بچهها شنوفتم ( شنیدم ) فردا فِلان ساعت پیکره پاکت را به خاک میسپارند ... گفتم خدا رحمتت کند ! .
قبل فوتت که یادت نبودم ، بعد فوتت کمی یادت میوفتادم ، اما ...
امروز خیلی یادت افتادم و از خودم بدم اومد !
آخِ ...
امروز ( عید علی ! ) برنامه زنده رود که از کانال استانی ( اصفهان ) پخش میشه بود !
نشستم دیدم ( هر هفته میبینم ! ) ...
هرچی نیگاه کردم و گوش دادم ، دیدم ...
نه ، انگار نمیخوان چیزی ازت بگن !
دیدم نه رضا رشیدپور چیزی از فوت تو میگه ، نه مجید اخشابی و نه ...
تا رسید به یکی از مهموناش ! ...
این مهمون دوبلور بود ، دوبلور فیلمهای آقای علی حاتمی ( خدا ایشان را رحمت کند ! ) ...
دیدیم ایشون بالاخره یه چیزی گفت و گفت داره از مزار میاد و ( دمش گرم ) ...
و با صحبتهای ایشان بالاخره آقای رشیدپور لب باز کرد و فوت تو را تسلیت گفت .
برای این از خودم بدم اومد که ...
تو توی اصفهان بودی ، همینجا هم فوت کردی ...
اما من کَکَم نَگَزید و نَیمدم مراسمت !
برا همین ، شرمندتم و ناراحت ...
خیلی ناراحت ، چون نه روزنامه و نه تلویزیون آنچنان که باید ازت میگفتن ، نگفتن !
شاید تنها جرمت این بود که تو قبل انقلاب کار میکردی !
اَمثال تو زیادند که فیلم هم بازی کردند اما آنها را حذف کردند !
مثل بهمن مفید !
از صبح که دیدم کسی یادت نکرد یه جواری تو لَکَم ( تو خودمم ) !
کاشکی من را ببخشی ...
واقعا شرمندتم ...
تو پیش خدا خیلی مرتبت بالاست ، شاید بالاتر محمد و علی !
اونا به دستور خدا دین را گسترش دادند ، اما تو ...
اما تو بر لبانِ مردم گل خنده انداختی !!!! . ببخشم ...
همینجا بهت قول میدم یک روزی بر سر مزار پاکت بیایم و بشورمش ! .
منُ واقعا ببخش ...
این همه دم زدم که همه شماها را یادشون رفته ، من خودم تو را از یاد بردم ...
خیلی ناراحتم که یادت نکردم ...
برا همین این را نوشتم که بدونی حالا تا ابد دوست دارم و به یادتم حتی بعد مرگم ! ...
با اینکه حالا دوست داشتند و به یادت بودن فایده نداره ، اما ...
تو خیلی بزرگی ، پس ...
شرمندتم ... ببخشم ...
حرفی بزن ، چیزی بگو()