میخواهم آویزانش کنم در اتاقم
میخواهم همیشه جلوی چشمانم باشد
میخواهم با دیدنش یادم بیفتد که پیش من امانت است
یادم بیفتد یجورایی مقدس است
جلوی چیز مقدس دست از پا خطا نمیکنم !
ای کاش من لایق این همه محبتت باشم
لایق این باشم که این چیز با ارزشت را به من دادی
تا هیمن جایش کلی بهت بدهکار بودم
از اینجا به بعدش دیگر نمیدانم !
نمیدانم چطور زحماتت را جبران کنم
چه شد که این را به من دادی نمیدانم
... داداش مانی
بابت تمام چیزها از تو ممنونم
حلالم کن
دوستت دارم
حرفی بزن ، چیزی بگو()